سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه [بذر] دوستی رویید، کمک رساندن به یکدیگر و پشتیبانی از یکدیگر، واجب می گردد . [امام علی علیه السلام]
 
یادداشت ثابت - شنبه 92 آذر 17 , ساعت 11:5 صبح

  دست‏هایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی. اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی

 از دردها و دلتنگی‏ها! صبر را از چه کسی به ارث برده بودی، نمی‏دانم!

اما ایمان، هم‏پای تو بزرگ شده بود.هم‏سن و سال‏هایت، سرگرم بازی بودند؛

 اما تو انگار رسالتت بود که انسان را سربلند کنی!

تمام دردهایت یک طرف و از دست دادن زانوانی که رویشان به خواب می‏رفتی

 و نیایش‏هایت را می‏خواندی، طرف دیگر...وقتی میان خون و آتش،

 صدای گریه‏ات، دل سنگ را می‏لرزاند و پاهای تاول زده‏ات، سختی‏ها را گلایه می‏کرد،

 همه چشم‏ها کور بودند و دل‏ها سنگین‏تر از آن بود که بار سنگین دلت را سبک‏تر کند..

سه سالگی ا‏ت بر مدار عاشورا می‏چرخد.اتفاقی که طنین خنده‏های کودکانه‏ات را به غارت ‏برد

ودر عطش ‏ماند و گداخت.

فرات از چشمانت مهاجرت می‏کند.و بی‏پناهی‏ات، در تمام بیابان‏ها تکثیر می‏شود

این سه سالگی توست که در ویرانه‏ای کنار کاخ سبز، به اهتزاز درآمده و مکر

 خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است.

  آری همه محاسبات را بهم ریختی.سن وسال را کوچکی وبزرگی راونشان دادی که یک تنه می توان  

قیام کرد وشهر ضد علی را به حسینیه تبدیل کرد پس همه ما به شما رقیه بنت الحسین اقتدا می کنیم

 

   ما الفت دیرینه به این در داریم                             انسی به سلاله ی پیمبر داریم 

   خواهان کرامتیم از درگه عشق                                    کی دست ز دامن رقیه برداریم                 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ